امروز میخوامدر رابطه با این موضوع صحبت کنم که چرا شما نمیتونید یک شغل عالی داشته باشید. چرا برای داشتن یک حرفهی عالی با شکست مواجه خواهید شد؟
لاری اسمیت استاد اقتصاد در دانشگاه واترلو می گوید:
من اقتصاددان هستم. چرتکه میاندازم. پایان روزست، زمان کاملا مناسبی برای نکات ملالانگیز. روی صحبت من فقط با افرادیست که میخوان یک شغل عالی و مطلوب داشته باشند. فکر کنم بعضیتان تا الان این تصمیم را گرفتهاید که میخواید یه شغل خوب داشته باشید. ولی شما هم شکست خواهید خورد. آنهایی که سعی می کنند شغلی خوب داشته باشند شکست میخورند، زیرا در واقع شغلهای خوب در حال ناپدید شدن هستند. شغلها و حرفههای عالی وجود دارند، و بعد در کنارشان کارهایی با حجم کار زیاد، استرس زیاد، جانفرسا و اعصاب خرد کن هم وجود دارند، در واقع میان این دو دسته شغل هیچ گروه میانهای وجود ندارد.
بنابراین افرادی که به دنبال شغل خوب (نه عالی) هستند، حتما شکست میخورند.
چرا برای داشتن یک حرفهی عالی با شکست مواجه خواهید شد؟! من میخوام راجع به افرادی صحبت کنم که به دنبال شغل عالی، حرفۀ عالی هستند و بگم چرا، بگم چرا محکوم به شکست هستید. اولین دلیل این است که مهم نیست چند بار مردم به شما بگن که «اگر میخوای شغل عالی داشته باشی، علاقه و اشتیاقت را دنبال کن، به دنبال رویاهات باش، باید پیگیرش باشی، پیگیرِ عالیترین شیفتگیها و جذابیتهای زندگیت،» بارها و بارها اینرا میشنوی و سپس تصمیم میگیری که برخلاف آن عمل کنی. مهم نیست چند بار سخنرانی استیو جابز در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه استنفورد را دانلود کنید، باز هم بهش گوش میدید ولی در نهایت تصمیم میگیرید که اینکار را نکنید.
دقیقا نمیدانم چرا شما تصمیم میگیرید که اینکار را نکنید. شما زیادی تنبل هستید که انجامش بدید. براتون زیادی سختست. شما میترسید اگر به دنبال علایق خود برید به آنها دست نیابید، احساس احمق بودن بکنید و آنوقت است که شروع میکنید به بهانه آوردن که چرا به دنبال علایق خود نمیرید. و خانمها و آقایان محترم، آنها بهانهای بیش نیستند. ما یک لیست بلندبالا را بررسی خواهیم کرد.خلاقیت شما و و بهانهتراشیهای شما هیچ ربطی به این ندارد که برای داشتن یک حرفه عالی چه کاری باید انجام بدید.
خب، به عنوان مثال یکی از بهانههای بزرگ شما اینست: «خوب، حرفههای عالی برای اکثر افراد، در واقع و حقیقتا فقط خوش شانسی آنها بوده است.
پس من هم در کناری میایستم و سعی میکنم خوش شانس باشم، و اگه شانس به من رو کرد، یک حرفه «عالی» خواهم داشت. وگرنه یک حرفه «خوب» خواهم داشت.» ولی داشتن حرفه «خوب» غیرممکن است. پس این راه جواب نمیده.
و بهانه بعدی شما این است: «بله، افراد خاصی هستند که به دنبال علایقشان میرن، ولی آنها نخبه و استثنایی هستند.
آنها امثال استیو جابز هستند. من باهوش و استثنایی نیستم. «و حالا میدانم که تمام قابلیتها و شایستگیهای لازم را دارم.» حالا، ببینید، اگر در سال ۱۹۵۰ بودیم، داشتن تمام قابلیت های لازم بدین معنا بود که میتونید یک شغل عالی هم بدست بیارید. ولی خودتان حدس بزنید، الان تقریبا در۲۰۱۲ هستیم و اعلام کردن به تمام دنیا که: «من تماما و کاملا شایستگی لازم را دارم»، مساوی تخریب خودتان با کمترین میزان تشویق و حمایت است.
و بعد، البته، بهانه دیگری وجود دارد: «خب، حتی اگه من این کار را انجام بدم، اما، خُب، نهایتا، من عجیب غریب نیستم.»
همه میدانند که افرادی که علاقهشان را دنبال میکنند تاحدودی وسواسی هستند. یه کمی عجیبند؟ ها؟ باشه؟ میدانید، یه خط باریک بین دیوانگی و نبوغ هست. من کمی عجیب غریب هستم. من زندگینامه استیوجابز را خوندم. آه خدای من. من او نیستم. من خوبم. آدمی معمولی. من یه آدم خوب معمولی هستم، و افراد خوب، و معمولی شور و شوق و اشتیاق ندارند. آه. اما هنوز من یه حرفه عالی میخوام. من آماده دنبال کردن علایقم نیستم، خُب من میدونم که چه میخوام بکنم، چون من، یه راه حل دارم. من یه استراتژی دارم.
این چیزیست که مامان و بابام به من گفتند! مامان و بابا گفتند که اگر سخت کار کنم، حرفه خوبی خواهم داشت! پس، اگر شما سخت کار کنید و یه حرفه خوب پیدا کنید، معنیاش اینه که اگر شما خیلی خیلی خیلی سخت کار کنید، یه حرفه عالی خواهید داشت! آیا این، یه جورایی از لحاظ ریاضی قابل درک نیست؟» نیست! اما شما مدیریت شدید که با خودتون اینطور حرف بزنید.
دنیا به شما فرصتی خواهد داد که خیلی خیلی خیلی سخت کار کنید .
میدونید چیه؟ اینجا یه راز کوچولو هست. شما میخواید کار کنید؟ میخواید خیلی خیلی خیلی سخت کار کنید؟ میدونید چیه؟ شما موفق خواهید شد. دنیا به شما فرصتی خواهد داد که خیلی خیلی خیلی سخت کار کنید، اما آیا کاملا مطمئنید که این کار قراره به شما یه شغل عالی بده، وقتی همهی شواهد بر خلاف اینه؟
خُب بگذارید فرض کنیم،با کسانی از شما که تلاش کردند تا شور و اشتیاقشان را دنبال کنند صحبت کنیم! شما در واقع میفهمید که کار بهتری کردید، گور بابای بهانهها. شما دارید تلاش میکنید که به شوقتان برسید، و شما بسیار خوشحالید! شما چیزی را یافتهاید که به آن علاقه دارید.
بهم میگید، من یک دلبستگی دارم! شما میگید: «من به چیزی علاقه دارم!» و من میگم: «این عالیه! و چی، داری تلاش میکنی چی را به من بگی؟ که تو –» «خُب، من یک دلبستگی دارم.» من میگم: «آیا اشتیاق هم داری؟» شما میگید: «من یک دلبستگی دارم.» دلبستگی شما با چه چیزی مقایسه میشه؟ «خُب، علاقه من به اینه.» و درمورد بقیه فعالیتهای انسانی چی؟ «من به اینها علاقهای ندارم.» آیا به به همه اینها نگاه کردی؟ کردی؟ «نه، نه دقیقا.»
اشتیاق
اشتیاق بزرگترین عشق و علاقه توست! اشتیاق چیزیست که بهت کمک میکند که بالاترین تجلی را از استعدادهات داشته باشی! اشتیاق چیزیست که بهت کمک میکند که بالاترین تجلی را از استعدادهات داشته باشی! اشتیاق، علاقه — اینها مثل هم نیستند. آیا واقعا قصد داری بری پیش عشقت و بهش بگی، «با من ازدواج کن! تو جالب توجه هستی.» این اتفاق نمیافتد. این اتفاق نمیافتد و تو تنها خواهی مُرد.
چیزی که تو میخوای،اشتیاق است، این فراتر از علاقهست! تو به ۲۰ علاقه نیاز داری و سپس فقط یکی از آنها ممکنه تو را بگیره، یکی از آنها درگیرت کند، بیشتر از هرچیز دیگری، و سپس ممکنه شما عشق شگرفتان را در مقایسه با همه چیزهای دیگر که جذبتان میکنند، پیدا کرده باشید، و این اشتیاق است.
شما باید به جایگزینها فکر کنید تا سرنوشتتان را پیدا کنید.
از واژه “سرنوشت” هراس دارید؟! آیا واژه “سرنوشت” شما را میترساند؟! این چیزیه که ما راجع بهش صحبت میکنیم، و اگر شما بالاترین تجلی استعدادتان پیدا نکنید، اگر اکتفا کنید به “جالب” بودن، این چه معنی داره، میدونید چه اتفاقی در پایان زندگی طولانیتان خواهد افتاد؟! دوستان و خانوادهتان در مراسم ختم جمع میشن، و آنجا، روی قبر شما یه سنگ قبر هست، و روی آن سنگ قبر حکاکی شده، روی آن نوشته «در اینجا یک مهندس برجسته آرمیده که نوارچسب ولكرو را اختراع کرده.» اما آنچه که سنگ قبر باید میگفت اینه، در یک زندگی دیگر، اگر به بالاترین تجلی از استعدادتان رسیده بودید، چیزی که باید گفته میشد، این بود که: «در اینجا آخرین برنده جایزه نوبل فیزیک آرمیده، که نظریه میدان بزرگ واحد را تدوین کرده عملی بودن سرعت نور را به اثبات رسانده.»
یکی شغل عالی داشت. یکی فرصت را از دست داد. اما به هرحال، بعضی از شما هستید، که به رغم همه این بهانهها ، پیدا خواهید کرد، شما شور و شوق و اشتیاقتان را پیدا خواهید کرد، و شما هنوزهم شکست خواهید خورد.
شما شکست خواهید خورد، چون که شما قصد ندارید که انجامش بدید، زیرا که یه بهانه دیگر میتراشید.
هر بهانه ای برای اینکه از این اقدام فروگذار کنید! و این بهانه را من بارها و بارها شنیدهام! «بله، من به دنبال حرفهای عالی بودم، اما برای روابط انسانی بیش از پیشرفت ارزش قائل هستم! من میخوام دوست خوبی باشم! من میخوام همسر خوبی باشم! من میخوام پدر یا مادر خوبی باشم، و من آنها را در محراب پیشرفت عالی قربانی نخواهم کرد.»
چرا برای داشتن یک حرفهی عالی با شکست مواجه خواهید شد؟! بنابراین، دلایل زیادی برای اینکه شما حرفه و شغل عالی نداشته باشید هست، مگر اینکه….
بیشتر بخوانید: چیزی به اسم شکست وجود ندارد، شما فقط نتیجه تلاشتان را دریافت میکنید!