نحوه مدیریت زمان به طور مؤثرتر

نحوه مدیریت زمان به طور مؤثرتر . در تابستان ۱۹۹۷، فضاپیمای راه یاب ناسا روی سطح ماه فرود آمد و شروع به فرستادن تصاویر خارق العاده ای از سطح ماه به زمین کرد. اما چند روز بعد، اتفاق بدی افتاد. مخابره عکس‌ها متوقف شد راه یاب داشت کارش را به تعویق می‌انداخت: خودش را کاملا مشغول نگه داشته بود اما کار اصلی و مهمش را انجام نمی‌داد. 

چه اتفاقی افتاده بود؟ متوجه شدند که اختلالی در برنامه اش وجود دارد.

هر سیستم اجرایی دارای یک برنامه‌ریز است که به CPU می‌گوید قبل از شروع وظیفه دیگر چقدر روی هر وظیفه کار کند و چه وظیفه‌ای را شروع کند. اگر درست کارش را انجام بدهد، کامپیوتر به خوبی وظایف مختلفش را انجام می‌دهد، گویی همه کارهایش را همزمان انجام می‌دهد. ولی همه می‌دانیم چه پیش می‌آید اگر اشتباهی رخ دهد. 

این باید به ما کمی تسلی دهد. حتی کامپیوتر ها هم گاهی در هم شکسته می‌شوند. 

شاید یاد گرفتن علم کامپیوتر درباره برنامه ریزی، به ما نشان دهد که انسان‌ها چگونه با زمان دست و پنجه نرم می‌کنند. 

اولین ایده می‌تواند این باشد که زمانی که شما برای برنامه ریزی می‌گذرانید زمانی است که آن کار را انجام نمی‌دهید. به طور مثال، وقتی ایمیل خود را چک می‌کنید، به همه پیامها نگاه می‌کنید، تا ببینید که کدام مهمتر است. کارتان که با آن پیام تمام شد، به سراغ بعدی می‌روید به نظر ملموس می‌آید اما اینجا مشکلی وجود دارد. 

این چیزی است که به نام الگوریتم درجه چهارم شناخته می‌شود. با صندوقی که دوبرابر پرتر از این باشد، این کارها دوبرابر زمان بیشتری می‌گیرد. و شما باید دوبرابر این کار را انجام دهید! یعنی ۴ برابر از شما زمان می‌گیرد. 

برنامه‌ریزان سیستم لینوکس با مشکلی مانند این در سال ۲۰۰۳ مواجه شدند. لینوکس بر اساس اهمیت وظایفش را رتبه بندی می‌کرد، و بعضی اوقات زمان بیشتری برای اولویت دادن به آنها صرف می‌کرد تا تمام کردن آنها. برنامه کاملا متفاوتی قرار بود که جای این اولویت بندی را بگیرد با گنجایش محدودی از اولویت‌ها. سیستم در انتخاب کار بعدی دقت کمتری داشت اما برای پیشبرد آن با صرف زمان بیشتر از آنچه لازم داشت آماده‌تر بود. 

پس با داشتن ایمیل‌هایی که اصرار داریم همیشه مهمترین‌شان را بخوانیم، شاید به نتیجه نرسیم. مواجه شدن با ایمیلی سه برابر پرتر، می تواند ۹ برابر وقت مارا بیشتر بگیرد. بهتر است در ترتیبی بر اساس زمان رسیدن آنها یا حتی با ترتیب اتفاقی به آنها جواب دهید! در کمال ناباوری، بعضی اوقات انجام ندادن یک کار با ترتیب خوب می‌تواند کلید انجام دادن آن باشد. 

یکی دیگر از مثالهای برنامه‌ریزی کامپیوتری یکی از شایع‌ترین شکل‌های زندگی مدرن است: وقفه‌اندازی. 

وقتی کامپیوتری از وظیفه‌ای به وظیفه دیگر می‌رود، باید کاری به نام تعویض پیچیده انجام دهد، نشانه گذاری جایی که در یک وظیفه بوده ، بیرون انداختن اطلاعات قدیمی و گرفتن اطلاعات جدید. هر کدام از این کارها هزینه‌ای دارد. 

در این جا یک سبک و سنگین کردن اساسی وجود دارد بین بهره‌وری و پاسخگویی. انجام دادن کارهای جدی به معنای به کمترین حد رساندن تعویض‌های پیچیده است. ولی پاسخگو بودن به معنای واکنش نشان دادن به هرکاری است که پیش می آید. این دو کاملاً با هم در تضادند. 

شناسایی این تضاد به ما اجازه می‌دهد تصمیم بگیریم کجا این تعادل را بشکنیم. 

راه حل واضح آن این است که وقفه‌ها را به کمترین حد برسانیم. اما راه‌حل غیر واضح‌تر آن این است که آنها را دسته بندی کنیم. اگر هیچ پیغام یا ایمیلی نیاز به پاسخی مثلا ضروری‌تر از ساعتی یک بار ندارد، دقیقاً باید با این فاصله زمانی آنها را بررسی کنید. نه بیشتر. 

در علم کامپیوتر به این ایده به تعویق انداختن تلفیق می‌گویند. به جای سر و کار داشتن با مسائلی که پیش می‌آید — اوه، موس تکون خورد؟ وای یه دکمه فشرده شد؟ بیشتر اون فایل دانلود شد؟ — سیستم این وقفه‌ها را با توجه به اینکه چقدر می‌توانند صبر کنند تا به آن‌ها رسیدگی شود دسته بندی می‌کند. 

در سال ۲۰۱۳، به تعویق انداختن تلفیق‌ها باعث پیشرفت شگفت انگیزی در عمر باتری شد. چون متفاوت بودن وقفه‌ها‌، به سیستم اجازه می‌دهد همه چیز را یک جا چک کند. و بعد به سرعت وارد حالت کم مصرف بشود. 

نحوه مدیریت زمان به طور مؤثرتر

مثل کامپیوترها، برای ما هم می‌تواند همین طور باشد. مطمئناً داشتن رویکردی مشابه با این می‌تواند به ما مصرف کننده‌ها اجازه بدهد تا توجه خود را باز بیابیم، و چیزی را به ما بازگرداند که در زندگی مدرن بسیار کمیاب است: آسایش. 

بیشتر بخوانید: سه برنامه مهمی که برای شروع کسب و کار کوچک خود نیاز دارید!

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمت‌های مورد نیاز علامت گذاری شده‌اند *

سبد خرید