چند ثانیه چشمان خود را ببندید و تصور کنید یک کسب و کار شخصی دارید.
توانستید خود را در مقام مدیر این کسب و کار تصور کنید؟ تقریبا تمام ادم ها در مرحله ای از زندگی خود، به رئیس بودن خود فکر کرده اند.
اما از چه راهی باید قدم در این مسیر گذاشت؟ و آیا این همان مسیری هست که میخواهید بپذیرید؟
خوداشتغالی یک فرصت هیجان انگیز برای کنترل وقت و درآمد بالاتر را ایجاد میکند.
بسیاری از افرادی که از شغل خود استخدامی خود استعفا میدهند و به سراغ خوداشتغالی میروند، دو عاملی که در بالا گفتیم را به عنوان انگیزه اصلی خود میدانند.
اماااا خود اشتغالی به همین راحتی که در بالا تعریفش کردیم نیز نیست!
خوداشتغالی هم مانند خیلی از کارهای بزرگ دیگر چالش هایی دارد:
مشتری و ارباب رجوع خود را از کجا پیدا کنم؟ آیا میتوانم همزمان کسب و کارم را مدیریت کنم و به مشتری هایم خدمات لازم را ارائه دهم؟ بدون حمایت از سمت دیگران چگونه میتوانم از عهده تمام کارها بر بیایم؟
اگر خیلی جدی به خوداشتغالی فکر میکنید، در ابتدا بنشینید و به تصمیم خود بیشتر فکر کنید.
بررسی نمایید که بازار شما کجا و چه کسانی هستید. باید قبل از هر اقدامی طرح عملیاتی دقیقی را از پایه تا انتها تنظیم نمایید.
به چالش کشیدن تصمیم ها
دلایل اصلی تصمیمی که گرفته اید را به چالش بکشید و ببینید این دلایل چه چیزهایی هستند؟ به طور مثال:
1-یک ایده در ذهن دارید و برای آن فکرهای جدیدی در نظر گرفته اید و مطمئن هستید همانند یک طوفان بزرگ بازار را در بر خواهید گرفت.
2-تصور میکنید فعالیت موردعلاقهتان در اوقات فراغت به ایدهی خوبی برای کسبوکار تبدیل شود.
3-از مسیری که تاکنون شغلتان بر اساس آن شکل گرفته، راضی نیستید.
4- میتوانید با توجه به استعدادهای خاص خود از پتانسیلهای دستنخوردهای که در صنعت وجود دارد استفاده کنید و از آنها بهرهبرداری کنید.
5- مهارتهایی خاص، دانش فنی و ارتباطاتی در حوزهی فعلی فعالیتتان کسب کردهاید که اگر این راه را ادامه دهید، ترکیب برندهای خواهد ساخت.
ممکن است دلایل شما بیشتر از مواردی که در بالا عنوان شد باشد. اما این دلایل هرچه باشند، خیالتان راحت باشد با دلایل مثبت میتوانید تغییرهای بزرگی ایجاد کنید.
هر چه باشد، مرغ همسایه غاز است و باید مطمئن شوید که این تنها راه «فرار» از شرایطی که در حقیقت باید با آن کنار بیایید، نیست.
به چالش کشیدن فرضیات مشترک
بین شغل اداری منظم و خوداشتغالی تفاوت هایی وجود دارد. معمولا از بسیاری واقعیت های خوداشتغالی چشم پوشی می شود. در این مقاله دیدگاه هایی که در مورد وضعیت خوداشتغالی وجود را ارائه میکنیم تا فراموش نشوند.
مثلا با خود میگویید:
من فقط به خودم پاسخگو هستم.
زمانی که کسب و کار شخصی خود را راه انداخته اید، به مقامات دولتی پاسخگو نیستند اما به آدم های زیادی مثل مشتری، تامینکنندگان، کارکنان و سایر ذینفعان پاسخگو خواهید بود. اکنون به عنوان کسی که کسب و کاری دارد، مسئولیت های بیشتری دارید که باید به نحو احسن انها را انجام دهید.
شما در این مسیر فشارهای زیادی را تحمل خواهید کرد. باید برای راضی نگهداشتن همه افرادی که در موفقیت کسب و کار شما از اهمیت برخوردارند تلاش کنید.
زمان و کنترل وقتم در دست خودم است.
شما نسبت به افرادی که کارهای اداری و دولتی دارند باید ساعات بیشتر و طولانی تری را کار کنید. این موضوع در مورد تمام افرادی که در خانه کار میکنند یا استارتاپ دارند صادق است.
اگر شما که دارای کسب و کاری هستید این کار را انجام ندهید، هیچ کسی برای شما آن را انجام نخواهد داد.
در این روش کار کردن وقت شما به صورت کامل برای پرداختن به مسائل جزئی و عمده سپری میشود، مثل ارسال و پاسخ به ایمیلها، توجه به مدیریت و سایر موارد. پس خودتان را برای کاری بسیار سخت آماده کنید!
مدیریت کسبوکار خودم، از کار برای سازمانها آسانتر است.
اگر میخواهید کسب و کار خود را به خوبی مدیریت کنید باید یک فرد چند وجهی کنید که از تمام مهارت ها و استعدادهای لازم برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار خود برخوردار باشد.
شما زمانی که در یک سازمان اداری کار میکنید فقط مسئولیت یکی از فعالیت ها را به عهده داریدف همانند فروش یا بازاریابی و….
اما زمانی که به خوداشتغالی مشغول میشوید باید از صفر تا صد کار را مدیریت کنید.
مواردی که برای موفقیت به آن لازم دارید.
شما به عنوان فردی که دارای کسب و کار شخصی است باید از ویژگی ها و مهارت های خاصی بهره مند باشید :
با انگیزه و منظم
زمانی که به تنهایی مشغول به کار میشوید باید نظم و انگیزه داشته باشید چرا که بدون داشتن نظم و انگیزه بدون هدف فقط به این سو و آن سو خواهید رفت.
اگر شما چند کارمند داشته باشید، آنها به شدت بر روی رفتار شما تمرکز میکنند و کوچکترین حرکات شما را نیز زیر نظر خواهند داشت.
آنها به احتمال زیاد توسط رهبری که دارای نظم شخصی و الهامبخش باشد برانگیخته میشوند، نه فردی که راههای میانبر را برمیگزیند و انرژی ندارد.
پس فراموش نکنید که سکان را در دست شماست و کشتی بدون شما حرکت نخواهد کرد.
هوشیاری
باید اطلاعات کامل درباره کسب و کار خود شامل محصولات و کاربردهایشان، گردانندگان بازار و واقعیت های موجود در تمام مراحل داشته باشید.
اگر این اطلاعات را در اختیار داشته باشید به راحتی میتوانید تصمیمات خود را بر مبنای آمار و ارقام قرار دهید و در غیر این صورت باید به غرایزتان در مورد شیوه کسب و کار اعتماد کنید.
فرصت های زیادی برای شما پیش خواهد امد که تنها با هوشیاری به آنها دست پیدا خواهید کرد.
خلاقیت
در هر کسب و کاری روش انجام آن، تقاضای محصول و خدمات دائما در حال تغییر و تحول است. شما به عنوان صاحب کسب و کار خود باید نسبت به این تغییرات آگاه و حساس باشید و قدرت و توانایی پیش بینی روند و یافتن راه های خلاقانه را برای سبقت گرفتن از رغبای خود در خودتان تقویت نمایید.
سازمان یافته بودن
این یک ویژگی کلیدی است که هر مدیر کسبوکار باید آن را داشته باشد. برنامهریزی کنید، کارتان را سازماندهی کنید و زمان خود را به خوبی مدیریت کنید. سازماندهی باعث میشود تا کنترل خود را در دست بگیرید و نسبت به فرصتهای جدید پیشِرو نیز آگاه شوید.
توانایی متقاعد کردن
در هر مسیر شغلی بیشتر وقت ما برای متقاعد کردن افرادی که برای ما کاری انجام میدهند سپری میشود.
ما دائما میخواهیم انها را به انجام کارهایی که ما میخواهیم و مشاهده ی چیزها از دیدگاه خودمان، متقاعد کنیم.
شما باید بتوانید با قدرت :
کارکنانتان را متقاعد کنید که در استراتژی کسبوکار، نظم و انضباط اداری و سیستمهایی که میخواهید اتخاذ کنید، نیمهی پر لیوان را ببینند.
مشتریانتان را متقاعد کنید که مزایای استفاده از محصولات یا خدمات شما را در نظر بگیرند.
تامینکنندگان را متقاعد کنید که در همکاری با شما، سود قابل توجهی کسب میکنند.
بانکداران را متقاعد کنید که طرح پیشنهادی شما دقیق است و شما اعتبار لازم را دارا هستید.
خانوادهی خود را متقاعد کنید که تغییر پیشنهادی، در بلندمدت به نفع همه خواهد بود.
ریسک
شما وقتی تصمیم به خوداشتغالی گرفته اید و شغل قبلی را رها کرده اید در واقع یک ریسک بزرگ انجام داده اید.
ممکن است در بازه ای از زمان نیاز به بازگشت به شغل قبلی خود را داشته باشید امادیگر این فرصت برای شما وجود نخواهد داشت.
برای شروع کار آماده شوید
هنگامی که با تمام مزایا ومعایب کسب و کاری که به ان فکر کرده اید آشنا شدید وارد عمل شوید.
بوم کسب و کار برای ایده خود بنویسید و برنامه ریزی کنید، برنامه ریزی کنید، برنامه ریزی کنید و گام هایتان را با اطمینان بردارید.
مطلب مرتبط: سه گام اصلی برای شروع کسب و کار شخصی و کارآفرینی